محل تبلیغات شما
هر چی می‌خوام سعی کنم توی خوابگاه سنگین باشم بازم نمی‌شه. هی می‌خوام مثل اونا نباشم. هی می‌خوام وقتی از دستشون ناراحتم نشونش بدم. نشونشون هم می‌دم اما به غیر از یکی از رفقا بقیه واقعا حیونند. آدمی که وقتی می‌بینه یه نفر از یه چیزی ناراحته و باز ادامه می‌ده رو چی میشه بهش گفت؟
اما من چرا انتخاب نمی‌کنم که با اینکه یه سری منفعت‌هایی برای من دارند اما ضرر‌هاشون خصوصا از نوع روحیش بیشتره؟
چرا سعی نمی‌کنم که باهاشون بیرون نرم؟ چرا انتخاب نمی‌کنم که با این آدما فقط هم اتاقی باشم و رفیق نباشم؟
یعنی به خاطر عزت نفسه؟ به خاطر اینه که هنوز می‌ترسم کسی از دستم ناراحت باشه حتی با اینکه حق با منه؟ من نمی‌خوام مثل اونا باشم. حتی نمی‌تونم کاراشون رو هم تلافی کنم. چون اونا واقعا حالیشون نیست چه شوخی دارند می‌کنند. یعنی حاضرند خودشون رو نابود کنند ولی خب اون شوخی رو هم که باید بکنند.
الآن داشتم با اون رفیقم حرف می‌زدم تا اینکه یه فکری بکنیم و دیگه از این اتاق بریم. بریم یه اتاق دیگه. هر چند بعدا می‌دونم دهنمون سرویسه انقدر تیکه می‌شنویم. ولی حداقل خواب شب داریم. و قرار نیست هر ساعت تیکه بشنویم. توی یه ساعت‌های خاصی از روز تیکه می‌شنویم.
ولی واقعا دیگه خسته شدیم. خیلی شوخی‌هاشون بد و زننده‌ست. البته زندگی هم نمی‌کننا.
حالا خبرشو می‌دم
شبتون بخیر

بعد از خییییلییی دوری

اثرِ معکوس در زندگیِ من

دوباره شکایت از خوابگاه

یه ,هم ,رو ,اینکه ,واقعا ,اونا ,نمی‌کنم که ,به خاطر ,انتخاب نمی‌کنم ,هی می‌خوام ,مثل اونا

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Sherman's page قیمت طلا و ارز Dirk's page تست روانشناسی اضطراب ،افسردگی ،خشم ،دلهره، اضطراب و فشارهای روانی دانلود فیلم وآهنگ thevac97@gmail.com Lady M فناوری اطلاعات mulnalassa کتابخانه عمومی بقیة الله الاعظم (عج) سین